من به احساسم میبالم
من به احساسم می بالم
چرا که جز پاکی چیزی نیست
می مانم منتظرمن
از انتظار باکی نیست
تو مرا به این حال میگذاری می دانم
چون مرد میدان یا سینه چاکی نیست
می گویند که در ره عشق می میریم
اما به راستی که اثری از هلاکی نیست
قرن قرن سیم وزرو اهن است
همه دلها سنگ اند و
انجا دلی خاکی نیست
من به انتظارعادت دارم
نترس دل من ازتوشاکی نیست