تنهایی می کشد

دراخرتنهائی می کشد مرا

من به پای که سوختم وچرا

بهارم رابردوخزان جایگزینش کرد

دل بیچاره ام رابه جای خودش تنهائی امینش کرد

دل سپیدم را اکنون باسیاهئ همنشینش کرد

به دنبال همدم بودولی تنهائی کمینش کرد

ارزوهایم راهمه خزان کرد

خانه عشقمان را دراخرویران کرد

اوشبهی بیش نبود مرابراین ایمان کرد

دلش پربودازسیاهی سیاهی را نیزاسمان کرد