خدایی تو

شعری که خوانم نوشته ام فقط برای تو

می سوزم وجان می دهم ذره ذره به پای تو

ببوس یابکش مراهم اینک راضی ام به رضای تو

می پیچد در گوشم هر لحظه نازنین صدای تو
هردم لبریزم ازخیال وهوای تو

توفقط مال من می مانی وکسی

ندارد مثل تو وای تو

دنیای من درون چشمانت بودوهست

می دانم که کسی نفهمیدهرگزمعنای ان چشمهای تو

من بنده ام واکنون برای من خدایی تو